اين سخنرانى در ۱۵ و ۱۶ اسفند ماه ۱۳۴۷ برابر با ۱۶ و ۱۷ ذىالحجه ۱۳۸۸ در حسينيه ارشاد ايراد
گرديده است.
"...علی نمونه است، رهبر نیست؛ راهنما است، امام مبین است. امام
مبین تنها رهبر اجتماع نیست. رهبر یک جامعهای که مرا میخواهد رهبری
کند و بِبَرد به یک طرفی، نباید شکست بخورد؛ اما نمونه متعالی مطلق
نباید چنین ضعفی را تحمل بکند؛ اینست که میبینیم علی قهرمان متعالی
سخن گفتن و زیبا سخن گفتن و پاک سخن گفتن است، نمونه اعلی و متعالی
شهامت و گستاخی در جنگ است؛ نمونه عالی پاکی روح در حدّ اساطیر و
تَخَیل فرضی انسان در طول تاریخ است؛ نمونه اعلی محبت و رِقّت و لطافت
روح است؛ نمونه عالی دوست داشتن در حد نمونههای اساطیری است؛ نمونه
عالی عدل خشک دقیقی است که حتی برای مردِ خوبی مانند عَقیل برادرش قابل
تحمل نیست؛ نمونه اعلی تحمل است در جایی که تحمّل نکردن، خیانت است؛ و
نمونه اعلی همه زیباییهایی است و همه فضائلی است که انسان همواره
نیازمندش بوده و نداشته؛ و علی به این معنی امام است. امام ِانسانی، از
آن گونه که باید باشد اما نیست و تاریخ و انسان همواره میساخته. اما
این امامی است از آن گونه که باید باشد و نیست ولی در تاریخ یک نمونه
هست و علی نه تنها امام است بلکه در طول تاریخ هیچ شخصیتی باز این
امتیاز را نداشته که یک خانواده امام است! یعنی خانواده اساطیری است،
خانوادهای که پدر علی است، مادر زهراست، پسر آن خانواده حسین
است، و دختر آن خانواده زینب است."