|
|
|
|
|
ابتدا از حضارِ محترم، خانمها و آقایان، باید عذر بخواهم به دلیل اینکه من
در مقامی ایستادهام که باید از علی سخن بگویم و این نهایت عَجز و شرمندگی
است و علاوه بر آن، من یک سخنران یا خطیب نیستم، بلکه یک معلم سادهام و
خواه نا خواه لَحن سخنم همچون لحن سخن یک معلم در کلاس است و بنابراین
شاید متناسب با چنین مجلس پُرشکوهی نباشد.
اما فکر میکنم که ما بیش از هر چیز به تعلیم نیازمندیم، و حتی پیش از
تبلیغ، به معرفت و آشنایی علمی نیاز داریم.
اشتباهِ بسیاری از روشنفکران به خصوص در کشورهای راکد این است که
میپندارند با علم و تکنیک جدید میتوان جامعه مترقی و آزاد داشت، در صورتی
که بینایی و آگاهی و دانش اعتقادی و ایدئولوژیک است که جامعه را حیات و
حرکت و قدرت میبخشد. وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماعِ بیایمان و
بیایدئولوژی مشخص همچون فرو کردن درختهای بزرگ و میوهدار است در زمین
نامساعد و در فصل نامناسب.
اما در عین حال آنچه را که ما فاقدِ آنیم ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه
عدمِ معرفت درست و منطقی و علمی به مسائلی است که بدان ایمان داریم.
یکی از بزرگترین مسائلی که در تاریخ و جامعه ما مطرح است اسلام و تشیع
میباشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آن را به درستی نمیشناسیم.
به مذهبی ایمان داریم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم. مثلاً به علی
به عنوان یک امام، یک مردِ بزرگ، یک اَبر مَردِ حقیقی، و به عنوان کسی که
همه احساسها، تَقدیسها و تجلیلهای ما را به خود اختصاص داده، اعتقاد داریم
و همیشه در طول تاریخ، بعد از اسلام، ملت ما افتخارِ ستایش او را داشته
است. اما متأسفانه آن چنان که باید و شاید او را نشناخته است. زیرا بیشتر
به ستایش او پرداخته است نه شناختن او. از این روست که امروز باید بیشتر
به سخنی گوش دهیم که علی را به عنوان یک انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک
سر مشق میشناساند.
در تاریخ اسلام شاید به اندازهٔ لازم ستایش و تجلیل از علی شده باشد، به
طوریکه ما بتوانیم کتابخانههای بزرگی از اشعار و مقالاتی که در کرامات و
مَناقب علی سروده و یا نوشته شده، و در تجلیل از مقام و عظمت او در پیشگاهِ
خدا است، ترتیب دهیم؛ اما متاسفانه وقتی دانشجوی من در این زمان و در این
مملکت که کشورِ علی است از من میپرسد که "برای شناختن علی چه کتابی را
بخوانم و برای اینکه سخنان و نظریات و افکار و اعمال او را خوب بفهمم به
چه مُتونی مراجعه کنم؟" من جواب درستی ندارم که به او بدهم.
این گِلهای است که من نه تنها به نمایندگی معلّمین، بلکه به نمایندگی همه
مردم از دانشمندان خودمان دارم که: شما، برای شناساندن درست علی به ملتش،
به این مردمِ شیفتهای که با همه حیاتشان، ایمانشان و خونشان در راهِ
علی و برای علی مبارزه کردهاند، چه کردهاید؟
ملت و مردمِ ما در این راه، کوتاهی نکردهاند، اما دانشمندان ما که وظیفه
آنها معرفی علی بود کوتاهی نمودند. یک ایرانی نیمه تحصیل کرده نیمه کتاب
خوان و نیمه دانشمند باید بهتر از هر کس دیگر علی را بشناسانَد و معرفی کند
و اگر مُحققی در دنیا خواسته باشد به جامعهای برود که علی را بشناسد، آن
جامعه باید ایران باشد، و همچنین اگر بخواهد به کتابخانهای مراجعه کند تا
اثری دربارهٔ او مطالعه نماید قاعدتاً میبایستی به کتابخانههای ما بیاید
و آثارِ دانشمندان ما را انتخاب کند.
ملت ما همواره چنان که باید به ستایش علی و فرزنداناش و بزرگداشت آنها
پرداخته است؛ اما به عنوان یک فردِ عضوِ این جامعه باید از دانشمندان و
فُضال و علمای خودمان سوال کنیم که: چرا علی را درست به ما نشناساندید؟
در مقدمه کتاب "حجر بن عدی"، "حقیقت"ای را نوشته بودم که گفتند: "مصلحت"
نیست!
نوشته بودم، اگر دانشجویی بخواهد دربارهٔ "بِتهوون" ـ(که یک موسیقیدان
آلمانی است و در خودِ اروپا همه سبک موزیک او را نمیپسندند) مطالعه کند
و بدین منظور از من راهنمایی بخواهد، با وجودی که آشنایی با او برای مردمِ
ما چندان لزومی ندارد و آثارش را کمتر کسانی میپسندند و میفهمند و احساس
میکنند معهذا، حداقل سه کتاب مستقل بسیار عمیق درست زیبا و محققانه و بیش
از صدها مقاله و کنفرانس و بحث و مصاحبه علمی و خواندنی وجود دارد.
اما دربارهٔ علی یک کتاب که بتوان ادعا کرد این بزرگ مَرد را لااقل برای
دانشجویان و دانش آموزان و طبقه کتاب خوان و روشنفکر به خوبی بشناسانَد
یافت نمیشود. همهاش ستایش است و مَدح و شعر؛ اما معلوم نیست که این کسی
را که این همه میستاییم کیست و چه میگوید؟ این مردی که ایمان ِملتی را
در این قرنهای سخت و دشوار به خودش وقف کرده و ملت ما سالهای فراوان، محبت
او را به قیمت زندانها و شکنجهها در دل خود مُشتَعِل نگه داشته و نسل به
نسل به بهای جان خود به دست ما سپرده و مردی که این همه تجلیل میشود و این
همه دلها برایش میتپد و این همه عشقها نثارش میگردد، کیست ؟
نمیدانیم!! این، درد است؛ چه، قبل از هر شعر، هر ستایش و هر تجلیل از علی
و حتی قبل از محبت علی، معرفت علی است که نیازِ زمان ما و جامعه ما است؛
محبت بیمعرفت ارزش ندارد، بُت پَرستی است؛ علی اللهایها که بیشتر از همه
او را بزرگ میشمارند و از او تجلیل میکنند و دوستش میدارند و حتی
پیامبران را فرستادهٔ او میدانند، چرا این همه احساساتشان و این ولایتشان
یک پول نمیارزد؟
این گونه مَدحها و محبتها در میان همه ملتها نسبت به معبودشان، پیغمبرشان،
قهرمانانشان و مُقدساتشان هست و هیچ ارزشی ندارد. معرفت است که با ارزش
است.
علی، اگر یک رهبر است، یک امام است و یک نجات بخش است، و مکتب او اگر روح
یک جامعه است، اگر راهِ یک جامعه است و اگر نشان دهندهٔ مقصدِ حیات و
کمال انسان است، در آشنایی با مکتب او و آشنایی با شخصیت او است، نه محبت
تنها نسبت به کسی که نمیشناسیم؛ زیرا اگر محبت تنها بدون آشنایی ثَمری
میداشت، باید به نتایج بزرگ میرسیدیم؛ زیرا امکان ندارد جامعهای و ملتی
علی را بشناسد و درست بفهمد، و از شکنجه آمیزترین و سختترین
محرومیتهایی که جامعههای عقب مانده دارند، رنج ببرد.
اگر میبینیم پیروِ علی و کسی که برای علی اشک میریزد و کسی که محبت علی در
قلبش موج میزند، سرنوشتش و سرنوشت جامعهاش درد ناک است، معلوم است که
علی را نمیشناسد و تشیع را نمیفهمد، هر چند که ظاهراً شیعه باشد.
محبت به علی، اگر او را نشناسیم، برابر است با محبت همه ملتهای دیگر نسبت
به هر کس دیگر. علی اگر معلوم نباشد که کیست، چه میگوید و چه میخواهد، و
تشیعای که معلوم نیست اصولش چیست، هدفش چیست و راهش کدام است ـ این علی و
این مذهب ـ ، از نظرِ تاثیرش روی بشر و جامعه و زندگی مساوی است با هر
شخصیت و هر مذهب دیگر. علی مساوی است با هر انسان و یا هر قهرمان ملی دیگری
که مَجهول است؛ زیرا محبت به خودی خود نجات بخش نیست، بلکه معرفت است که
نجات میبخشد.
ما در زمان خودمان موظف به شناختن امام هستیم، نه محبت بدون معرفت به
امام. اما شک نیست که من نمیخواهم از محبت به امام انتقاد کنم.
چگونه ممکن است کسی علی را بشناسد و به او عشق نورزد و او را نستاید؟ اما
این محبت معلول شناختن علی و آشنا شدن با زیباییهای عظیم یک روح، شکوهِ
یک روح و عظمت و پاکی یک انسان بزرگ است. محبتی که معلول این معرفت است،
نجاتبخش است و روح زندگی یک جامعه است، نه محبتی که با تَلقین و توصیف و
تجلیل و جملههای زیبای شاعرانه و ادبی، نسل به نسل از کوچکی در دل ما
جایگزین شده است. این محبت ثَمری ندارد و من فکر نمیکنم علی به چنین
محبتهایی ارج نهد و چنین عُشاقی را بپذیرد؛ علیای که در پاسخ یکی از
افسرانش که او را با عبارات شگفتی میستاید، صاف و پوست کنده میگوید: "من
بزرگتر از آنم که در دل داری و کوچکتر از آن که بر زبان"! علیای که به نقل
"مِلل و نِحل" نخستین پرستندگان خویش را در آتش میافکند و پیشوایشان را
از قلمروِ خویش دور میسازد.
یک انسان معمولی هم چنین است، بیشتر کسی را دوست دارد که او را میشناسد،
نه کسی که بیآنکه بشناسد از او ستایش میکند.
شاید بعضی خیال کنند که محبت علی موجب شفاعت در آخرت گردد؛ اما به نظرِ من
محبت توأم با جهل برای آخرت هم به کار نمیاید؛ زیرا آخرت با همان قوانین
معقول و منطقی این دنیا ساخته شده، آخرت ساخته همان عقل و اراده است که این
جهان را ساخته است. همان طور که در اینجا محبت زاییدهٔ جهل ثمری ندارد،
در آن دنیا هم ثمری نخواهد داشت.
|
|
|
|